باران می‌بارد. همه چیز زرد و سیاه است. آرزو می‌کنم یک قطره باران باشم. ببارم. بوزم. بیایم پایین. رو تن خشک خیس یک برگ. با او حرف بزنم. حرف بزنم و بشنوم که قطره‌ی زیبایی هستم. تو راهرو دختری می‌بینم که موهاش آبی‌ست. دوست دارم با تو حرف بزنم. به او می‌گویم موهاش زیباست. می‌گردم دنبال اسم آن فیلم که دختر موهاش را آبی کرده که به برگ بگویم آن را ببیند. سُر می‌خورم. برگ رفته است. دنبال او می‌گردم. گم شده است. رفته‌ام. پله‌ها را. سراشیب را. رو به پایین. کسی می‌گوید تکان بخورم. پا می‌زنم. جلو نمی‌روم. سر می‌خورم. به بقیه می‌پیوندم. زیر سیاهی آتشم را خاموش می‌کنم روی یک برگ خشک. به تو می‌گویم مرا یادش بماند. تنهایی مرا بلعیده. زیر باران می‌چرخم. با باران می‌چرخم. قطره می‌شوم. می‌بارم. از ابر مادرم جدا می‌شوم. چیزی برق می‌زند. نزدیک می‌شوم که برش دارم. چرخ می‌زنم. بقیه ساکت اند. من ساکت‌ام. من تنهام‌. تنها می‌چرخم. یک قطره که آسمان تا زمین را می‌چرخد. و باز بر می‌گردد. دل‌تنگ‌ام. سیاهم. برق می‌زنم. می‌چرخم. به کسی که نیست می گویم در آغوش‌ام بکشد. با خودم حرف می‌زنم. با درخت‌ها که زیر سیاهی گم شده‌ام.کسی کنارم قد می‌کشد. دست می‌کشم تو ابرها. خودم را می‌گذارم تو چشم‌هام که خشک نباشند. که برگ باشند‌. که قطره بیفتد روی تن خشک‌‌شان و بخواهد با آنها حرف بزند. که برگ‌ام. که قطره‌ام. که تنهام. که چشم‌هام.


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها